به گزارش مشرق، «جعفر بلوری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
سال ۹۹ «شاید» به هیچ سالی شبیه نباشد. البته نه فقط در ایران که در سرتاسر جهان. آنطور که به نظر میرسد، ویروس منحوس کرونا، قرار نیست به این زودیها برود. این را میتوان از اخباری که هر روز و هر ساعت و هر دقیقه از سرتاسر جهان منتشر میشود حدس زد. مگر اینکه در این بین، اتفاق خاصی بیفتد و مثلا داروی آن کشف شود که در این صورت نیز، تا این دارو به تولید انبوه رسیده و به دست همه برسد، «ماهها» زمان خواهد برد. با توجه به سرعت حیرتانگیز شیوع این ویروس، خدا میداند در این «ماهها» چند نفر مبتلا و چند نفر تلف شوند. هنری کیسینجر هشدار داده، در صورتی که جلوی این ویروس گرفته نشود «کرونا جهان را به آتش خواهد کشید».اشپیگل نوشته «کرونا میتواند اتحادیه اروپا را از هم فروبپاشد»، رسانههای انگلیسی از وخیم شدن حال نخستوزیر مبتلای این کشور ابراز نگرانی کردهاند و برخی رسانهها نیز نوشتهاند، ملکه انگلیس از ترس جانش، به روستایی دور افتادهگریخته است. اخباری که از وضعیت کشورهای پیشرفته صنعتی منتشر میشود را همگی میشنویم و به نظر میرسد، تا حدود زیادی این پیشبینی کیسینجر را تایید میکنند!
در این شرایط چه باید کرد؟ آیا صرفا در خانه ماندن و از ماسک و دستکش استفاده کردن و دستها را ۲۰ ثانیه شستن جواب میدهد؟ زندگی مردم چه میشود؟ مگر نه اینکه زندگی خرج دارد؟ آیا کاری که دکتر روحانی کرد و چراغ سبز شروع کسب و کارها را با کمی محدودیت و پروتکل روشن کرد، کار درستی بود؟ اینکه «ستاد ملی مقابله با کرونا» از مردم صرفا بخواهد، مراعات کنند، کافی است یا نه، باید مثل چین از اهرم زور نیز استفاده کنیم؟ و اگر بخواهیم مسئله را کمی جهانی ببینیم، آیا واقعا نظم جهانی در حال فروپاشی است؟ بخوانید...
قطعاً استفاده از تجربیات موفق سایر کشورها به یافتن پاسخ سؤال اول این نوشتار کمک میکند. گفته میشود چین و کره جنوبی و البته آلمان در کنترل نسبی (نه کامل) این ویروس موفق عمل کردهاند. چین در کنار بسیج تمام ظرفیتهای عظیم این کشور قدرتمند، از اهرم «زور» نیز بهره برده و تصاویری که از این کشور منتشر میشود، نشان میدهد، در رسیدن به هدف خود تا حد قابل قبولی موفق بوده است. درباره کره جنوبی نیز گفته میشود، دلیل موفقیت نسبی این کشور، «فرهنگ اطاعتپذیری» آنها از حاکمیت است. به زبان سادهتر، کرهایها که شروع افتضاحی داشتند با گوش کردن به توصیههای مسئولینشان، و صد البته برخی تواناییهایی که در حوزه هوش مصنوعی دارند، توانستند خیلی زود دست و پای خود را جمع کرده و نتایج نسبتا خوبی بگیرند. گویا آلمان، این کشور صنعتی نیز کمترین تلفات را در میان تمام کشورهای درگیر داشته است. اگر کره جنوبی امروز نان فرهنگ و تخصص خود را میخورد، میتوان گفت آلمان نیز در این شرایط، نان نظم و صنعت پزشکی و تخصصش را میخورد.
در یک جمعبندی میتوان این نتیجه را گرفت که، کشورها بسته به تخصص، امکانات و «ظرفیت»های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی که دارند، به جنگ این ویروس رفته و بعضا حتی از اهرم زور و خشونت نیز استفاده میکنند.
شاید بزرگترین «ظرفیت» موجود در ایران، که هیچ کشوری مثل آن را ندارد، «مردم» باشد. ما مردمان کمنظیری داریم. اکنون که مشغول مطالعه این یادداشت هستید، هزاران بسیجی، طلبه و داوطلب مردمی، مشغول خدماترسانی به مردمند. یکی در پمپ بنزینها ایستاده و به خودروهای مردم، بنزین میزند، تا مبادا راننده آلوده شود، دیگری آستینها را بالا زده، با شناسایی اقشار ضعیف جامعه، و کسانی که کار و کاسبی شان کساد شده، خرج آنها را به گردن گرفته، برخی طلبهها نیز در بیمارستانها، از بیماران پرستاری میکنند و حتی در حد شستن سرویسهای بهداشتی هم که شده، مشغول خدمت رسانیاند. پزشک و پرستارمان هم میگوید «این شیفت، فقط به عشق حاج قاسم». در دنیایی که خیلیها بر سر دستمال توالت، مشغول ضرب و شتم یکدیگرند، و مدعیان تمدنش، مشغول ماسک دزدی، مشاهده چنین صحنه هایی، تفاوت ما و آنها را به خوبی نمایش میدهد. این ظرفیت عظیم و کم نظیر را نباید دستکم گرفت. این دارایی علاوهبر کمک به مهار این بلا، باعث ایجاد همدلی و تشویق دیگران به انجام آن خواهد شد. ضمن تبلیغ این فرهنگ، کمک کنیم، این جهاد بزرگ، سراسری و همهگیر شود.
شاید یکی از سختترین آزمونهایی که همه کشورها با آن دست بهگریبانند، انتخاب بین «نان» و «جان» مردم است. اگر کشور را تعطیل کنند، معیشت به خطر میافتد و اگر تعطیل نکنند، جان آنها. انتخاب بین این دو گزینه سخت هست اما چون چارهای نیست، قطعا پاسخ ما، گزینه دوم است و در این بین هیچ حد وسطی نیز وجود ندارد. یعنی نمیشود هم مردم در سراسر شهرها در رفت و آمد باشند و هم، با این ویروس که بزرگترین خاصیتش، سرعت بالای انتقال است، مقابله کرد. در چنین حالتی، شاید بخشی از مشکلات اقتصادی مردم موقتا حل شود اما، چون احتمال کنترل ویروس، کم میشود، این زندگی برزخی، ادامه دار خواهد شد.
بهترین راهحل این است که اول، زنجیره این ویروس قطع شود، بعد با خیال راحت تلاش برای جبران آنچه از دست رفته آغاز گردد. بله، قطعا این گزینه خسارت زاست اما چه خسارتی بالاتر از به خطر افتادن جان مردم است؟! این را هم به یاد داشته باشید که، گزینه «اول قطع زنجیره بعد شروع کسب و کار» در خود، مهار ویروس را دارد اما، پیش بردن هر دو گزینه معلوم نیست ما را به کجا خواهد برد. در این بین، میتوان با اقدامات مسئولین و آن فرهنگ زیبای ایرانی-اسلامی، خسارتها را کاهش داد.
با این توضیحات میتوانیم پاسخ یکی دیگر از سؤال هایمان را پیدا کنیم. رئیسجمهور محترم شاید بهتر بود، آن چراغ سبز را نشان نمیداد!
در هر کشوری افرادی هستند که ساز مخالف بزنند. مثلا آن ۲۰ درصدی که رعایت نکرده و در ایام عید به سفر رفتند، جزو همین افراد هستند. این عده بنا به دلایلی یا خطر را جدی نگرفتهاند، یا مجبور به سفر بودهاند. با دسته دوم کاری نداریم اما دیدیم دسته اول را نمیتوان با نصیحت کنترل کرد!
اما نظم جهانی. با کمی تسامح و با توجه به آنچه از تبعات هولناک این ویروس مخابره میشود، (و به نظر نمیرسد به این زودیها دنیا از شر آن خلاص شود)، میتوان از هماکنون، نظم جهانی را «تغییر یافته» تلقی کرد. «احتمالا» پس از پایان این تراژدی، دنیا دنیای دیگری خواهد بود. کم نیستند کارشناسان زبدهای که به هم خوردن نظم فعلی جهان را تایید میکنند. هم سبک زندگی و هم سبک حکومتداریها ممکن است تغییر کند. برخی سیاسیون غربی از لزوم تشکیل یک «حکومت جهانی» برای برون رفت از این بحران گفته اند، برخی نیز فروپاشی اتحادیه اروپا را هشدار داده اند، برخی نیز از پنبه شدن تمام آنچه در دوران به اصطلاح مدرن رشته اند، ابراز نگرانی کردهاند. همه اینها یعنی احتمال تغییر نظم فعلی جهانی «قوی» است مگر اینکه، همین امروز و فردا بتوان بر این بحران چیره شد که محال به نظر میرسد. شکل تغییر این نظم، مسئله مهم دیگری است که بررسی آن فرصت دیگری را میطلبد. فقط در این حد بسنده میکنیم که نظم آینده هر چه باشد با آنچه امروز هست متفاوت خواهد بود.